جادوی فصل
پنجشنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۵، ۱۱:۱۵ ب.ظ
چنین بهار سرمستی را پیش از این هرگز ندیده بودم.
وقتی در پیاده رو راه میروم حس میکنم با طبیعت مخلوط شدم. همه چیز به تنم مینشیند. بین مولکول های هوا قسمت میشوم. شاید دویست سال دیگر وسیله ای اختراع کنند که بتواند ذرات آدم ها را از بین مولکولهای هوا جمع کند. آنوقت معلوم میشود که چطور من اشتباه نکردم، چطور بین زمین و آسمان پخش بودم و زندگی کردم.
و همینطور هرگز ندیده بودم که در وقت دوست داشتن چقدر احساساتم میتواند شدید باشد.
و همینطور هرگز ندیده بودم که در وقت دوست داشتن چقدر احساساتم میتواند شدید باشد.
۹۵/۰۱/۲۶